اولین باری که رادین با بابا علی میره استخر
سلاممممممممممممممممممممممممم
سلامممممممممممممممممممممممممم
عششششششششششششششششق
مامممممممممممممممممممممممممممان
وووووووووووووووووووووووووووووووووووو
باببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببا
امروز ١٨ اسفند است هوا نسبتا سرد و آفتابی است دیشب عمه سمیرا آمد خونه ما و با اصرار زیاد رادین خونه ما موند پسرم اینقدر عمه سمیرا رو دوست داره نگذاشت عمه شب به خونه برگرده هر چند عمو مهدی این همه راه آمد دنبال عمه سمیرا ولی فایده ای نداشت و هر طور شده عمه را راضی کرد شب پیش ما بمونه و از آنجایی که عمه سمیرا رادین رو خیلی خیلی دوست داره و بارها و بارها راجع به احساساتش نسبت به رادین با مامان شبنم صحبت کرده نتونست رادین رو تنها بگذاره و شب پیش ما موند و قرار شد فردا بریم با همدیگر خرید.
فردا با همدیگه رفتیم ٤٥ متری دور زدیم چون عمه چند تا خرید داشت و بعدش رفتیم خونه مامان جون بعد از خوردن ناهار آقا رادین چون صبح زود از خواب بیدار شده بود خوابید و من و عمه سمیرا رفتیم تا مهستان و خریدهامون رو انجام دادیم وقتی من و عمه داخل مهستان بودیم بابا علی زنگ زد که می خواهیم با رادین بریم استخر .الن که بزرگتر شدی خیلی راحت تر هست که شما رو تنها بگذارم و به خریدام و کارهام برسم .
چند روزی هست که بابا علی تصمیم گرفته که باشاهپسری به استخر بره ولی به خاطر سردی هوا کنسل می شد تا به امروز که موفق شدند با دوستانشون هماهنگ کنند تا به استخر بروند .البته مامان دلشوره زیادی داره چون شما اولین باره که به استخر می ری هر چند وقتی دو سالت بود با هم به سرعین رفتیم ولی من اونجا شما رو بردم و خیالم راحت بود بهر حال بابا علی قول داد که مثل دو چشمش از شما مراقبت کنه.
شاهپسرم داره می ره استخر خوش باشی عزیزم
رادین ساعت بعد از ظهر ٦ با بابا علی به استخر مشکاة رفت که بهترین استخر کرج هست و ساعت ٩ برگشتند.گویا خیلی خیلی به رادین خوش گذشته بود چون گل گلاب خیلی خیلی خسته بود وقتی برگشتی صورتت قرمز شده بود و بابا علی حسابی شما رو لباس پوشونده بود تا سرما نخوری موهات رو با سشوار خشک کرده بود و خیلی خیلی مراقبت بود.
به هر طریقی بود شام خوردی من براتون کباب درست کرده بودم و بعدش خوابیدی ولی تا صبح نتونستی راحت و خوب بخوابی و فکر می کنم ١٠ باری از خواب بیدار شدی از شدت خستگی و هیجان نتونستی خواب راحتی داشته باشی فکر می کنم شدت هیجاناتت زیاد بوده آخه بچه ها وقتی هیجانهای درونی و بیرونی زیادی داشته باشند خوب نمی تونند استراحت کنند و آسوده بخوابند به خاطر همین نباید زیاد به بچه ها هیجان بدی چون آرامش درونشان بهم می خوره انشاءاله که همیشه آرامش داشته باشی عزیزم و خوش و خرم باشی و مامان شاهد لحظه لحظه شادی و خوشحالیت باشم .