رفتن رادین به کیش
رادین گلم سلام مامان را پذیرا باش
سلامی به گرمی افتاب سوزان تابستان
دیقاقا نمی دونم این چندمین مسافرت آقا ناناس مامان هستش چون تا الان که رادین نزدیک به سه سالش هست تعداد مسافرتها از دستم در رفته چون هم مامانش اهل مسافرت هست هم بابا علی بخاطر شرایط کاری مسافرت زیاد می ره بطبع ما هم در اکثر مواقع با بابا علی همراه می شویم و تا به حال هم که خیلی خوش گذشته است انشاء اله در مسافرتهای بعدی هم خوش باشیم .
رادین عزیزم ٧ مهر ٩١ یعنی وقتی ٢ سال و ٩ ماهش بود به همراه بابایی و مامان شبنم و یکی از دوستان بابا به مسافرت کیش رفتیم .این سفر برای پسرم سرشار از تجربه های جدید بود از همان ابتدا که چمدانها را بستیم تا به انتها.
این سفر یک سفر کاری برای بابا علی بود ولی بسیار بسیار به رادینم خوش گذشت چون اولین بار بود که سوار هواپیما بقول خودش هابیما میشد بسیار بسیار هیجان زده بودی و پشت سر هم از من سوالهای جور واجور می کردی .
رادین گلم خیلی تعجب کرده بودی تا وقتی به کیش رسیدیم بیدار بودی و سرحال مدام از من سوال می کردی .مامان این چیه ؟ کمربند پسرم باید تا آخر سفر بسته باشه مامان اون چیه ؟میز کوچکی هستش که برای خوردن و نوشیدن باز می کنیم .
در این سفر با مسافرهای صندلی های جلویی و عقبی کلی دوست شدی و همصحبت شدی .اونها هم خیلی از شما خوششون آمده بود خلاصه تا آخر سفر مشغول شیطنت بودی .
ما تقریبا 10 روز در کیش موندیم وقتی اونجا رسیدیم به یک خونه ویلایی رفتیم یک روز اونجا بودیم ولی بعدش رفتیم یک ویلای دیگه .هر دو تا ویلا خوب بودند ولی شرایط ایجاب می کرد تا جابه جا بشیم .
از فردای اون روز که رسیدیم بابا علی و دوستش هر روز صبح به سر پروژه می رفتند و من هم بعد از بیدار شدن شما و صبحانه خوردن و درست کردن ناهار شما گل پسر به گردش می رفتیم آخه نزدیک ویلا دو تا مرکز خرید بزرگ مروارید بود و به راحتی و قدم زنان هر روز اون جا می رفتیم خرید می کردیم ،خوراکی می خوردیم و برای ناهار بر میگشتیم و بعد از ظهر که یک سری استراحت می کردیم شما هم ناهار می خوردی و می خوابیدی تا بابا علی می آمد و شب ها را با همدیگه به دیدن جاهای دیدنی می رفتیم .
روزچهارم خاله یاسی هم پیش ما آمد البته عمه سمیرا هم قرار بود پیش ما بیاد آمد شرایط محیا نشد و فقط خاله یاسی آمد و بقیه پاساژها رو که دورتر بودند با خاله یاسی می رفتیم و کلی می گشتیم .
یک شب رفتیم کنار اسکله ساحلی مرجان شام خوردیمو کلی اونجا نشستیم و شما شن بازی و آب بازی کردی خیلی خوش گذشت .
یک شب هم رفتیم شهر زیر زمینی کاریز و بعدش رفتیم دیدن کشتی یونانی که تقریبا از وسط نصف شده بود اونجا هم یک سری عکس گرفتیم .توی ماشین آهنگ ناری ناری رو گذاشته بودیم و شما خیلی باهاش رقصیدی و از آنجا که با دوست بابا علی هم حسابی ارتباط بر قرار کردی خیلی شاد و سرحال بودی .
تقربا در طی 10 روز تمام جاهای دیدنی کیش رو به همراه شما گشتیم و از تمام پاساژها هم دیدن کردیم روزهای شاد و متفاوتی را در کیش تجربه کردیم و امیدوارم خاطرات خوبی رو برایت آفریده باشیم .
الهی بگردم پسرم از سفر خسته شده خوابیده با اون تیشرت angry bird که با انتخاب خودت بوده و از کیش خریدی انشاءاله که همیشه خستگیت برای گردش و تفریح باشه گل مامان
اینم چند تا از عکسهای رادین خوشگلم در کیش
رادین گلم برای سوغاتی مامان جون و آقاجون بسته های شکلات و بیسکوییت خارجی گرفت و برای مامانی و باباسی هم همینطور .برای عمه سمیرا و خاله یاسی یک جفت آینه جیبی مارکدار به همراه یک جفت گوشواره سوغاتی گرفت و برای آرین جان هم دو عدد پازل و دو عدد شورت و یک جفت جوراب هدیه گرفت که به سلیقه خودش همه را نتخاب کرد دست پسر گلم درد نکنه با این سلیقه عالیش .قابل شما عزیزان را نداره مبارک باشه .
در این جا لازم می دونم از همکاری بی دریغ رادین عزیزم تشکر وقدرددانی کنم .
مرسی از تو پسر گلم که این قدر در مسافرت ها با مامان در همه شرایط همکاری می کنی تا هر چی بیشتر به ما خوش بگذره الهی که روز به روز خداوند این فهم و درک را در تو افزون کنه ,این یک نعمت الهی که خدا به هر کسی عطا نمی کنه و سپاس خداوند که این هدیه به دردانه مادر عطا شده .