یادگاری
بعد از این که پسر کاکل زری من به این دنیا چشم گشودی و از بیمارستان مرخص شدی مامانت تمام وقایع مهم زندگیت را در یک دفتر خاطرات یادداشت کرد ؛ هرچند این وب لاگ را از همان ابتدای تولدت باز نکردیم ولی تمام آن حوادث را مو مو یادداشت کرده ام و حالا باز نویسی آنها برام خیلی راهتتر شده , در ضمن مگه میشه این خاطره های شیرین از ذهن مادر رخت ببنده مگه دست خودشه .
یادگاریهایی از بیمارستان را برات نگه داشتم تا هر وقت بزرگ شدی و دوست داشتی نگاهی بهشون بندازی من الجمله : سونوگرافیها ؛نمونه غربالگری؛ ارزیابی شنوایی پسرم در بیمارستان؛ دست بندی که بعد از زایمان به دستت بسته بودند ، سونوی تشخیص جنسیت و خیلی از مدارک پزشکی دیگه .
و تو ای پسر قشنگم بهترین یادگاری من از تمام دوران زندگیم هستی همیشه پر طراوت و شاد باشی ای گل زیبای مادر .