خوش باش پسرم در شهر بازی هایپرلند
سلامی به بزرگی نامت و به پاکی نگاهت و به صداقت خنده هایت به تک ستاره زندگیم رادین خوشحالم تا دوباره در این هوای سرد زمستانی فرصتی مهیا شد تا پسرم را به شهر بازی ببرم .این فکر برای بردن شما در فصل زمستان مدتها بود که در ذهن من نقش بسته بود ولی به خاطر مسایل کاری جفت و جور نمیشد ولی حالا که فرصتش برامون فراهم شد خوشحالم ... امروز پنج شنبه 5 دی ماهه است و بابا علی برای انجام کاری در اتوبان همت به تهران می رفت و 3 ساعتی در ان جا کار داشت من هم که از مدتها پیش مایل بودم تا در این فصل شما را به شهر بازی ببرم این فرصت را غنیمت شمردم و به همراه بابا علی به تهران آمدیم . من و آقا رادین 3 ساعتی را در ش...