سلامی به بزرگی نامت و به پاکی نگاهت و به صداقت خنده هایت به تک ستاره زندگیم رادین

خوشحالم تا دوباره در این هوای سرد زمستانی فرصتی مهیا شد تا پسرم را به  شهر بازی ببرم .این فکر برای بردن شما در فصل زمستان مدتها بود که در ذهن من نقش بسته بود ولی به خاطر  مسایل کاری جفت و جور نمیشد ولی حالا که فرصتش برامون فراهم شد  خوشحالم ...

امروز پنج شنبه 5 دی ماهه است و بابا علی برای انجام کاری در اتوبان همت  به تهران می رفت و 3 ساعتی در ان جا کار داشت من هم که از مدتها پیش مایل بودم تا در این فصل شما را به شهر بازی ببرم این فرصت را غنیمت شمردم و به همراه بابا علی به تهران آمدیم .

من و آقا رادین 3 ساعتی را در شهر بازی کوچک هایپر لند بودیم و حسابی با تمامی بازیها بازی کردی و بعد از اینکه کلی خسته شدی و کلی بلیط جمع کردی و تونستی جایزه بگیری راضی شدی تا دوری داخل فروشگاهها بزنیم بعد از کلی گردش و کمی خرید بابا علی آمد دنبالمون .

خیلی ممنون از شما پسر نازنینم که به مامان هم فرصتی برای گردش و  خرید دادی .....

در این پست فقط عکسهای رادین را در شهر بازی می گذارم :

 در این جا لازم می دونم یاد آوری کنم که این مکان  سر پوشیده برای بالا بردن سرعت عمل کودکان دلبندمان بسیار مکان فرح بخش و مناسبی هست علی رغم این که پر کننده ساعات بچه ها با انواع بازیهایی است که حس ترغیب و برنده  شدن و جایزه گرفتن را در آنها تقویت می کنه می تونه در بالا بردن سرعت عمل و هماهنگی دستها و پاها و تقویت  هدف گیری  مناسب باشه  و  دقت آنها را در انجام بازیهای اکشن  به معنای تحرک اعضای بدن مورد محک قرار بده البته تعداد این مکانها در تهران و حتی در کرج زیاده و مامانهای مهربون می تونند اوقات مفیدی را  با دلبندشان در اونجا سپری کنند .

البته پای عزیزم به  گاز نمی رسه و در این بازی مامان هماهنگی تنگاتنگی با پسرش داره

اقا رادین فقط دوست  داره هر چه سریعتر تیکتهاشو را برداره تا جایزه بگیره آفرین با این همه هوش

بازی پرتاب کردن توپ داخل سبد

بازم مثل همیشه رادین برنده می شه ....

افرین حتما توپت میره توی سبدا گل مادر ....

زود باش تیکتهاتو جمع کن مرحبا بر تو شیر مرد مامان ....

بازی تقویت سرعت عمل و هدف گیری  عروسکها

بازی سرعت عمل در حرکات پاها

بازم مثل همیشه گلم برنده می شه

هلکوپتر سواری و هدف گیری علائم در حال حرکت

قربونت بره مامان که خودت هم کارت می کشی

تیکتهات یادت نره داره می ریزه پایین ، پشتت رو می گم عزیزم

افرین تیکتها رو بردار زحمت کشیدی اینم جایه اش ...

البته در این بازی جایزه مال مامان شبنم ها.... چون همش من اون گوی سنگین رو پرتاب کردما.....

اینم  بازی پرتاب توپهای کوچک به داخل دهان ماهیها

بازم مثل همیشه رادینم برنده می شه

خسته شدم پسرم اینقدر تشویقت کردم بریم یه چیزی بخوریم تاخستگیمون در بره شما هم مامان را به یک خوراکی خوشمزه مهمون کن مگه چی میشه .....آخ جون زنگ تفریح داریم میریم خوراکی بخوریم  ...

امیدوارم تونسته باشم تا روزی جدید با تجربیات نو و مفید را برای شما دلبندم فراهم آورده باشم هر چند تمامی سعی مامان و بابا در زندگی برای شما همین مهیا کردن ساعات فرح بخش و صد البته کارساز و مفید و سودمند از هر نظر در زندگی اینده شماست